قرآن، معجزه، نبوت، اعجاز تشريعي، قانون گذاري
اعجاز از مادهی "عجز" است که در اصل نقیض "حزم" بوده، به معنای محکم بستن طناب،[1] در لغت به معنای ضعف و ناتوانی،[2]درنگ كردن و تأخیر از چیزى[3] آمده؛ و در اصطلاح دینی به این معناست که، انسان چیزی را بیاورد و مخالف از آوردن آن ناتوان باشد.[4]
و تشریع از ماده "شرع" است که معنای آن را مسیر و راه آب،[5] رسیدن و داخل شدن بر آب[6] و همچنین راه روشن ذکر کردهاند.[7] و در اصطلاح فقهی و قرآنی به معنای نشان دادن راه مادی یا معنوی است؛[8] از این رو بر احکام و قوانینی که راهنما و طریق معنوی انسان برای زندگی او هستند نیز تشریع اطلاق میشود؛ لذا تشریع را به معنای قانونگذاری گرفتهاند.[9]
یکی از راههای شناخت "پیامبر" اعجاز است که برخی از دانشمندان اسلامی تنها راه تشخیص پیامبر صادق را از کاذب معجزه میدانند. مثل علامه طباطبائی، شیخ طوسی، تفتازانی و....[10]و متکلمان در تعریف معجزه میگویند: امر خارقالعادهای است که مقرون به تحدی (مبارز طلبی) و سالم از معارضه باشد،[11] و این را از شرائط مهم اعجاز میدانند؛ البته برخی شرایط دیگری را به آن اضافه میکنند از جمله اینکه این معجزه به خواست خداوند و به دست مدعی نبوت آشکار شود، به گونهای که نشانهی صدق ادعای پیامبر بوده و دیگران از انجام آن عاجز باشند (قابل تعلیم و تعلم نیست).[12]
لفظ معجزه و اعجاز در قرآن كریم بهكار نرفته، اما الفاظ و مفاهیم دیگرى در قرآن وجود دارد كه بیانگر معجزه میباشد؛ مانند: بینه و آیه (اعراف/73، 106)، برهان (قصص/32)، سلطان (ابراهیم/11)، بصیرت (انعام/104) و شئ مبین (شعراء/30).
یکی از معجزات بزرگ خداوند، قرآن کریم است. این کتاب عظیم، جوانب خارقالعادهی بسیاری داشته و دانشمندانی[13]که وارد عرصهی اعجاز قرآن شدهاند، جنبهها و جوانب بسیاری برای اعجاز قرآن برشمردهاند. این وجوه بیشتر در سه بعد اساسی و مهم خلاصه میشود که عبارتند از:
1. اعجاز بیانی: بیشتر به جنبههای لفظی و عبارات به کار رفته و نظر به ظرافتهای بلاغی دارد؛ البته این نکات و ظرافات در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفاء میکنند.
2. اعجاز علمی: اشاراتی است گذرا به برخی از اسرار طبیعت که از لابهلای آیات قرآن تراوش نموده و اعجاز فوقالعادهی آن مشهود است و دانشمندان با مرور زمان و پیشرفت دانش و قطعیت یافتن برخی نظریههای علمی، به این حقایق پی میبرند.
3.اعجاز تشریعی: قرآن کتاب شریعت و آیینی است که برای ادارهی امور زندگی مادی، معنوی و هدایتی بشر در راستای تأمین مصالح دنیوی و اخروی انسانها، نازل شده که در عالم، بینظیر و در نهایت اعجاز میباشد.[14]
یکی از وجوه اساسی و مهم اعجاز قرآن، اعجاز تشریعی است. این نوع از اعجاز اخیراً در میان مفسران بیشتر مورد بررسی قرار گرفته که آغاز کنندهی این اعجاز تشریعی را میتوان، بلاغى در مقدمه تفسیر "آلاءالرحمن" دانست و همزمان با ایشان، رشید رضا از اهل سنت و جریان فكرى دیگرى در میان برخى دانشمندان شیعى، چون میرزامهدى اصفهانى و شیخ مجتبى قزوینى شكل گرفت که مسألهی اعجاز تشریعی را مطرح نمودند.[15]
معتقدان به اعجاز تشریعی فهمهای مختلفی از این اعجاز داشته و تعاریف گوناگونی دربارهی آن ارائه دادهاند. برخی خاصیتی مثل تضاد و تناقض نداشتن و استحکام معنایی را اعجاز تشریعی دانسته؛[16]و برخی از جهت نوآوریهای مفاهیم دینی میدانند؛ بدین معنا كه قرآن، در دو بخش معارف و احكام راهی پیموده كه تا آن روز، بشریت بدان راه نیافته بود و برای ابدیت نیز بدون راهنمایی دین، دستیابی به آن امكانپذیر نیست؛[17] و بعضی تنها جنبهی دستورالعملی و قانونگذاری قرآن را اعجاز تشریعی میدانند.[18]
در مقابل قائلین، گروهی اعجاز تشریعی قرآن را منکر شده و مسألهی تحدی را به عنوان دلیل ذکر کردهاند به این صورت که از جمله شرایط اعجاز، تحدی است، یعنی صاحب معجزه در اعجاز خودش، هماورد و مبارز میطلبد؛ در حالیکه دربارهی اعجاز تشریعی تحدی وجود ندارد و در هیچ آیهای، خداوند نفرموده که اگر میتوانید تشریعی مانند تشریع قرآن بیاورید؛ فلذا تشریع قرآن جنبهی اعجاز ندارد.[19]
قائلین دو نوع جواب مطرح نمودهاند: یک. آیات تحدی را اشاره به جنبهی معنایی قرآن میدانند نه جنبه لفظی آن؛ چون تحدی اگر مختص به لفظ باشد، قرآن فقط میبایست برای دانشمندان بلاغت و فصاحت معجزه بوده نه غیر آن؛ در حالیکه این با صریح آیه که فرموده جن و انس را جمع کنید هم نمیتوانید مانند قرآن بیاورید، مخالف است.[20]
دو. برخی نیز آیات به خصوصی را اشاره به تحدی در زمینهی شرایع و قوانین قرآن و تصحیح کنندهی اعجاز تشریعی میدانند. از جمله آیات ذیل که میفرماید:
«فَلْیأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقینَ»[21]
«اگر راست مىگویند سخنى (نو) همانند آن بیاورند!»
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىَِ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخَشَوْنَ رَبهَّمْ ثمَُّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلىَ ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ یهَدِى بِهِ مَن یشَاءُ وَ مَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَاد»[22]
«خداوند بهترین سخن را نازل كرده، كتابى كه آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یكدیگر است، آیاتى مكرّر دارد (با تكرارى شوقانگیز) كه از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مىترسند، مىافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذكر خدا مىشود. این هدایت الهى است كه هر كس را بخواهد با آن راهنمایى مىكند و هر كس را خداوند گمراه سازد، راهنمایى براى او نخواهد بود!»
که برخی از پژوهشگران معتقدند، این آیه صریحترین آیهای است که میفهماند، خداوند به علوم معارف و قوانین مستحکم قرآنی تحدی نموده است.[23]
اکنون به برخی از موارد اعجاز تشریعی میپردازیم. چنانکه در تعریف آن گفتیم این اعجاز را در دو زمینهی احکام و معارف، میتوان سرایت داد و آیاتی را بیان نمود:
صفاتی که قرآن برای خداوند بیان فرموده با صفاتی که در کتب پیشین مثل تورات محرّف وجود دارد، بسیار متفاوت است.
قرآن، خدا را به بهترین وجه وصف نموده، او را مجمع صفات كمال معرفی كرده و از هر زشتی و صفت ناپسندی مبرّا و منزه دانسته است:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَلِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِيمُ* هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُون»[24]
«او خدایى است كه معبودى جز او نیست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به كسى ستم نمىكند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شكستناپذیر كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىكند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریك براى او قرار مىدهند!»
اما در تورات "خدا" به گونهای ناپسند وصف شده كه خرد آن را نمیپذیرد. در داستان آدم و حوا خداوند آدم را از خوردن "شجرۀ منهیه" منع نمود، تا مبادا دارای عقل و شعور گردد؛ سپس او را از بهشت بیرون راند، تا مبادا از درخت "حیات جاویدان" نیز بخورد و همانند خداوند زندگی جاودانی یابد؛ یا این كه خداوند در پی آدم آمده بود و آدم در پشت درختان پنهان شده بود و خداوند نمیدانست که آدم كجاست.[25] اینگونه تفاوتها نشان میدهد که معارف قرآنی تا چه میزان از معارف موجود در زمانهای قبل از آن بالاتر میباشد.[26]
دربارهی پیامبران نیز همینگونه است. قرآن، انبیای عظام الهی را در والاترین مقام قداست قرار داده و از آنان به نیکی یاد میکند:
« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين»[27]
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید.»
این گونه تعبیرها در مورد پیامبران و اولیای الهی مخصوص قرآن است؛ اما در سایر متون تعبیرات ناروا در این زمینه زیاد به چشم میخورد؛ مثلاً دربارهی حضرت نوح نوشتهاند: او شرابخوار مستی بود كه از شدت بیهوشی برهنه و مكشوفالعوره در میان چادر افتاده بود.[28] و عبارات ناروای دیگری که در کتاب مقدس وجود دارد.[29]
انسان همیشه درباره اینکه چگونه باید زندگی کند، در ذهنش سؤالاتی داشته که در پی پاسخ دادن به آنها بوده است. پاسخهای انسانی همیشه ناقص بوده و تمام جوانب زندگی انسان را در بر نمیگیرد؛ اما قوانین الهی که در قرآن کریم ذکر شده، تمام ابعاد فردی، اجتماعی و الهی زندگی بشر را در نظر میگیرد و از همین جهت از تمام قوانین بشری پیشرفتهتر و عادلانهتر است.[30] برخی از این قوانین مترقی قرآنی عبارتند از:
1. در اسلام همه در نظر و عقیده آزادند:
«لاإِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ...»[31]
« در قبول دين، اكراهى نيست.»
2. تکالیف و احکام قرآن تماما در حد و توان بشر و برای او آسان است:
«لايُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها...»[32]
«خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند.»
3. انسانها همه برابرند و ملاک برتری تقواست؛ قرآن با تشریع این ماده، تمام برتریها و فزون طلبی را از ریشه برمیکَند و تنها دانش و پرهیزگاری را ملاک فضیلت و برتری قرار میدهد:[33]
«يَأَيهُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاكمُْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير»[34]
«اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها
و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است»
[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414 ق، چاپ سوم، ج5، ص 369.
[2]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ كتاب العین، قم، انتشارات هجرت، 1410 ق، چاپ دوم، ج1، ص215.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ اول، ص 547.
[4]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تهران، كتابفروشى مرتضوى، 1375 ش، چاپ سوم، ج4، ص 24.
[5]. كتاب العین، ج1، ص 252.
[6]. لسان العرب، ج8، ص 175.
[7]. المفردات فی غریب القرآن، ص 450.
[8]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش، ج6، ص 41.
[9]. مهیار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، بی تا، بی جا، ص 231.
[10]. اعظم شاهد، رئیس؛ اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، 1386، چاپ اول، ص 50.
[11]. سیوطی، جلالالدین؛ الاتقان فی علوم القرآن، قم، ذویالقربی، 1429ق، چاپ دوم، ج2، ص228.
[12]. ر.ک. نقد و بررسی موارد تحدی قرآن، ص28 به نقل از: اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، ص 51.
[13] . طباطبايى (علامه)، سيد محمدحسين؛ المیزان فی تفسیرالقران، قم، جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، چاپ پنجم، ج1، ص 59، معرفت، محمد هادی؛ التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1386ش، چاپ اول، ج4، ص35، الاتقان فی علومالقران ج2، ص228 و...
[14]. اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، ص61.
[15]. دشتی، سید محمود؛ دائره المعارف بزرگ قرآن کریم، مدخل اعجاز قرآن/تشریعی ، قم، بوستان کتاب، 1385هـ، چاپ اول، ج3، ص578 – 579.
[16]. السفياني، عابد؛ مقالهی الإعجاز التشريعي قاعدة لاستمرار عملية الاجتهاد، سی دی مکتبه الشامله، مجله بیان، شعبان 1410هـ، سال چهارم، ص22.
[17]. التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص213 و 214.
[18]. دائره المعارف بزرگ قرآن کریم، مدخل اعجاز قرآن/تشریعی، ص578.
[19]. مباحث فی علوم القرآن، ص 320 – 321 به نقل از دائره المعارف بزرگ قرآن کریم، مدخل اعجاز قرآن/تشریعی، ص581.
[20]. تفسیر المیزان، ج1، ص59.
[21]. الطور/34.
[22]. زمر/23.
[23]. صانعی، سید مهدی؛ مقالهی اعجاز تشریعی قرآن، مجله: مطالعات اسلامی، شماره 60، تابستان 82، ص57.
[24]. حشر/22-23.
[25]. ر ك: سفر پيدايش، باب سوم/12ـ1.
[26]. التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص242.
[27]. آل عمران/33.
[28]. سفر پيدايش، باب 9/24ـ18.
[29]. التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص242- 244.
[30]. التمهید فی علوم القرآن، ج6، ص 261.
[31]. بقرة/256.
[32]. بقره/ 286.
[33]. اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، ص83.
[34]. حجرات/13.